جانباز شهید سید مجتبی علمدار...
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

هنگامی که همراه نسیم سحری نوای روح بخش اذان صبح در یازدهم دی ماه سال ۱۳۴۵ در کوچه پس کوچه های شهرستان ساری طنین انداز شد « سید مجتبی » چشم به جهان گشود و خانواده علمدار با تولد دومین فرزندش بار دیگر سبز پوش شد . 

سید مجتبی با حضور در عملیاتهای مختلف چندین بار مجروح شد ولی بیشتر اوقات بدون مراجعه به پزشک زخمهایش را درمان می کرد، در عملیات والفجر ۸ شیمیایی شد .سید در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحیتهای مختلف طهال و بخشی از روده خود را از دست داده و به دلیل میگرن عصبی و میکروبی که در گلویش وجود داشت هر سال تقریباً از اوایل تا یازدهم دی ماه به شدت بیمار می شد . 

او مداح اهل بیت بود، همیشه مراسم را با نام حضرت مهدی (عج) شروع می کرد و در حالیکه به امام حسین (ع) ارادت خاصی داشت . مظلومیت آن خاندان را فریاد بر می آورد . 

بیت الزهرا مسجد جامع ، امام زاده یحیی ، مصلی امام خمینی ، هیأت عاشقان کربلا و منازل شهدا همیشه با نفس گرم حاج سید مجتبی معطر می شد و بچه ها نیزبا صوت داوودیش مداحی را می آموختند . وی از دیگران بسیار دست گیری می نمود . نماز شبهایش همیشه برقرار بود و زیارت عاشورایش ترک نمی شد و ذکر یا زهرا همیشه بر لبانش بود . 

حاج سید مجتبی علمدار در اوایل دی ماه سال ۱۳۷۵ به دلیل جراحت شیمیایی روانه بیمارستان شده و در قسمت ایزوله بستری گشت و بعد از یک هفته بی هوشی کامل هنگام اذان مغرب روز یازدهم دی ماه نماز عشق را با اذان ملکوتیان قامت بست و در محراب شهادت به اقامه ایستاد



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

واقعا مددکار بود. وقتي مي رفت خونه شهدا و مثلا مي ديد مادر شهيد نشسته کنار حوض و ظرف مي شوره، اونم چادرش رو مي زد به کمرش و مي نشست کنارش به ظرف شستن.اصلا اهل اين نبود که حالا چون مددکاره و از بنياد اومده خودش رو بگيره.حتي يه ذره تکبر تو وجودش نبود.هميشه مي گفت:«مددکار واقعي کسيه که بره سراغ مردم و تو درد و رنجشون شريک بشه.مثل يه روحاني که اگه بشينه تا مردم برن سراغش،روحاني نيست.» {شهيده مريم فرهانيان}



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



خاطرات شهید ابراهیم هادی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

سلام.منتظر داستان های بعدی باشید



زندگی نامه نویسنده
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

زندگی نامه شهید والامقام ابراهیم هادی